سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

عکس های ناز:)

دست خط مامان جون در ساحل چاف :) ................................................. خیلی دوست دارم یک ساز خوب واسه خودت انتخاب کنی:) ................................................ آب بازی در حالت های مختلف :) نازی :) ویلای خال جون:) مه رو :) عسیس دلم :) ...
6 شهريور 1393

بستی (بستنی ):)

دیشب تو سریال مامانه مشغول تهیه جهاز واسه دخترش بود ، به بابایی حسین گفتم : ما هم واسه سلنا جهاز بخریم ... رو کردم به ماهی کوچولوم گفتم میخوای مانی جون ، گفت » آره  گفتم چی بخرم واست کنار بزارم ، خیلی جدی گفت : بستی  ...
6 شهريور 1393

عبق عبق :)

غروبه و سلنا داره ماشین سواری میکنه ، مامانیش دراز کشیده و داره داره با جوجوش خوش میگذرونه !! یهویی سلنا میا تا مامانیش رو له کنه ،  مادری میگه : سلنا عقب عقب برو ، داری له ام میکنی! سلن هلن : عبق عبق ؟؟؟؟ و مادری که از خنده و شور زندگی سرمست میشود  ...
4 شهريور 1393

پاشنه ور کشیدن:))

زمان : مرداد 1393 مکان : خونه مادر جون و آقاجون  بابایی حسین داشت میرفت بیرون ، رو پله به قول معروف پاشنه کفشش رو ور کشید که بره !!! یهو دیدیم سلنا جونم ، داره چی کار میکنه ؟ بعله خانم خانوما داشت پاشنه دمپایی اش رو  ور میکشید ، یعنی همگی مردیم از خنده  ...
4 شهريور 1393

بدون عنوان

از اتفاقات بد گذشته اگر حرف بزنیم ، یعنی میخواهیم آی نده خودمان را خراب کنیم... پس از رنجی که این روزها کشیدم حرفی نمیزنم ، فقط این قطعه ادبی رو به تو تقدیم میکنم و دیگر هیچ...   فکر میکردم که با آمدن یک مرد ، عشق میاید   با حضورش  پر شور و سرمستی میشوم  و تنها او میتواند بر قلبم زخم کاری بزند  اما حالا که تکه ای از وجودم در بیرون از کالبدم نفس میکشد ، فهمیدم ، هر کس فقط میتواند عاشق خودش باشد و بس  و تو ....نه از منی ...، خود من هستی _ حتی اگر خودت ندانی _
3 شهريور 1393